معنی

[ خَ زَ / زِ ] (اِ) خربز. خربزه. تلفظ دیگریست در خربزه : از حکمت باری تعالی در مصر خربوزه به انواع است بطوری که چون شخص فقیری در آن دشت پرحرارت تشنه و بی طاقت شود، میتواند که با جزئی پول خریده نائرهٔ عطش خود فرونشاند. (قاموس کتاب مقدس). رجوع به خربزه شود.

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.