معنی

[ خَ زَ / زِ ] (اِ) لبلاب. عشقه. || (ص) پیچنده. تابنده. || پیچیده. تافته شده. || بروی هم حلقه شده. (از ناظم الاطباء).

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.