معنی

[ حَ بْ بِ شَ بْ ] (اِ مرکب) معجونی است که سدر و دوار را نفع دهد و صرع و صداع را دفع کند. صفت آن: صبر سقوطری سه درم، پوست حلیلهٔ زرد و گل سرخ و تربد سفید و مصطکی از هر یک درمی و نیم. همه را کوفته و بیخته به آب بادیان بسرشند و حبها ساخته از یک مثقال تا دو مثقال در وقت خواب فروبرند. داود ضریر انطاکی گوید: حب الشبیار معناه بالفارسیة رفیق اللیل: یعنی ان ملازمته تغنی عن الرفیق لیلاً لتقویة البصر و هو ینقی الرأس و المعدة و یقارب القوقایا و صنعته: صبر، اهلیلج اصفر، تربد، مصطکی، سقمونیا، حب حنظل، اجزاء سواء. یحببُ کما سبق. رجوع به تحفهٔ حکیم مؤمن باب ۲ از قسم ۲ شود.

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.