حامل موقوف متولد
معنی
[ مِ لِ مَ / مُو فِ مُ
تَ وَلْ لِ ] (ترکیب وصفی، اِ مرکب) نزد شعرا
آنست که حامل ناخوانده و نانوشته معلوم
گردد، مثاله، شعر:
در حسن ترا کسی نماند الا
خورشید که صبح سر برون آرد تا
خدمت کند و پای تو بوسد اما
بینی تو بسوی او چو تابندهٔ ما.
همهٔ مصراعها موقوفند و حامل مصراع اخیر
نانوشته معلوم میگردد، و آن بیتی است. کذا
فی جامع الصنایع. (کشاف اصطلاحات
الفنون).