جفء
معنی
[ جَ ] (ع مص)
بر زمین انداختن
(منتهی الارب) (آنندراج). || کج کردن
دیگ را تا آنچه در آن است بریزد در کاسه.
(منتهی الارب) || دور کردن کف دیگ
را. || گشادن در را. || بستن در را.
از لغات اضداد است. || از بیخ برکندن
تره را. (منتهی الارب) (آنندراج).