جان بخشیدن

معنی

[ بَ دَ ] (مص مرکب) جان دادن. زنده کردن. زنده ساختن : نفحه ای آمد شما را دید و رفت هر که را میخواست جان بخشید و رفت. مولوی. آنکه جان بخشید و روزی داد و چندین لطف کرد هم ببخشاید چو مشتی استخوان بیند رمیم. سعدی.

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.