(تَ کَ رُّ) [ ع. ]۱- (مص ل.) اظهار کرم کردن، کرم کردن به تکلیف.۲- جوانمردی نمودن.۳- (اِمص.) اظهار کرم ؛ ج. تکرمات.
فرهنگ فارسی معین
به تکلف کَرَم کردن؛ اظهار کَرَم کردن.
فرهنگ فارسی عمید
[ تَ رِ مَ ] (ع مص) گرامی داشتن. (دهار) (ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی). تکریم. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). گرامی کردن. (آنندراج). تعظیم و تنزیه و تکریم. (اقرب الموارد). || (اِ) بالش. ...
لغتنامه دهخدا
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.