تشنگی
معنی
[ تَ شَ ] (اِ) علتی است (در
کودکان) که زنان او را تشنگی گویند و آن
آماسی باشد گرم که اندر غشاء مغز پدید آید و
نشان این علت آن است که جایگاه مغز
فرونشسته تر شود و درد به چشم و حلق فرو
همی آید و چشم و همهٔ تن زرد شود. باید که
کدوی تر بتراشند و خیار و به آب عنب الثعلب
و آب بقلةالحمقاء و آب گشنیز تر و روغن گل
و سرکه چند قطره و بهم زنند و بر سر او
می نهند و اگر این چیزها نباشد، سپیدهٔ خایهٔ
مرغ با روغن گل بهم بزنند و ضماد کنند نافع
بود. (ذخیرهٔ خوارزمشاهی) (یادداشت
مرحوم دهخدا).