تازه‌رخسار

معنی

[ زَ / زِ رُ ] (ص مرکب) تازه رخ. تازه روی. خوشرو. گشاده رو. زیباروی : بر سر زانو بچندین عزتش جا می دهند تازه رخساران بچشم پاکبین آئینه را. صائب (از آنندراج). رجوع به تازه رخ و تازه روی شود.

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.