نوعی جامۀ کلاهدار گشاد، بلند، و شبیه شنل که خواص، مشایخ، یا زردشتیان بر دوش میانداختند؛ ردا. * طیلسانِ مطرا: [قدیمی، مجاز] شب؛ تاریکی شب: .مستان صبح چهره مطرا به می کنند / کاین پیر ط ...
فرهنگ فارسی عمید
[ طَ لَ ] (معرب، اِ) بفتح طاء و تثلیث لام، از قول عیاض و غیر او، چادر. معرب است، اصله تالشان. (منتهی الارب) (المغرب للمطرزی). اعجمی معرب و الجمع طیالسه بالهاء و قد تکلمت به العرب. (المعرب ...
لغتنامه دهخدا
[ طَ لَ ] (اِخ) اقلیمی است وسیع در نواحی دیلم. (منتهی الارب) (آنندراج). رجوع به «طالش» شود. اقلیمی است پهناور دارای شهرستان بسیار از نواحی دیلم یا خزر که ولیدبن عقبة آن را بسال ۳۵ هجری بگشو ...
[ طَ / طِ لَ نِ مُ طَرْ را ] (ترکیب وصفی، اِ مرکب) کنایه از شب است که بعربی لیل خوانند. (برهان) (آنندراج).
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.