معنی

[ دِ ] (اِ مرکب) بیدلانه. (از رشیدی) سخنان بیربط و هذیان را گویند. (برهان) (از جهانگیری) (هفت قلزم). هذیان. سخنان پریشان بیمعنی که بیدلانه گفته شود یعنی دل از آن خبردار نباشد. (انجمن آرا) (آنندراج). کلام بیمعنی. سخن یاوه و بیهوده. (ناظم الاطباء): سخن جای دگر بردم از آن سردی بیفتادم نشاید بیدلا گفتن بیا تا بگذرم زینها.نزاری.

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.