بیداء
معنی
[ بَ ] (ع اِ) بیابان. ج، بید بر خلاف
قیاس، و القیاس بیداوات. (منتهی الارب) (از
لسان العرب). بیابان. ج، بید، بیداوات. و منه
قطعنا بیداً عن بید. و یا بیداء بیدی بهم. (از
اقرب الموارد). بیابان. (دهار) (مهذب
الاسماء). فلات مفازه. رجوع به بیدا شود.
- بیداء فنا؛ کنایه از دنیا است. (انجمن آرا).
- یوم البیداء؛ از قدیمترین ایام، جنگهاست
عرب را که میان حمیر و کلب رخ داده است و
اعراب را دربارهٔ آن اشعار بسیار است. (از
مجمع الامثال میدانی).