معنی

[ بی بُ ] (نف مرکب) آنکه از بیخ برد. قطع کننده از بیخ. از بیخ برنده. || (ن مف مرکب) از بیخ بریده شده. - بیخ برکردن؛ از بیخ نزدیک زمین درخت را و نزدیک به تنه شاخ را بریدن. بریدن درختی از بیخ، یعنی از سطح زمین. (یادداشت بخط مؤلف).

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.