معنی

[ غَ ] (اِ) شونیز. و آن تخمی است ریزه و سیاه رنگ و بعربی حبةالسودا خوانند. (برهان) (آنندراج). سیاه دانه. (رشیدی) (الفاظ الادویه). سیاهدانه. شونیز. (فرهنگ فارسی معین). تخم گشنیز. (ناظم الاطباء).

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.