[ اَ بُلْ حَ ] (ع اِ مرکب) شیر. اسد. (المزهر) (مهذب الاسماء).
لغتنامه دهخدا
[ اَ بُلْ ؟ ] (اِخ) کنیت محمدبن عبدالرحمن بن المغیرةبن الحرث بن ابی ذئب. رجوع به ابن ابی ذئب ابوالحرث محمد... شود.
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.