بهرامن
معنی
[ بَ مَ ] (اِ) نوعی از یاقوت سرخ
باشد. (برهان). یاقوت سرخ باشد و آنرا
بهرمان نیز گویند. (آنندراج). یاقوت.
(رشیدی). رجوع به بهرامج شود. || جنسی
از بافتهٔ ابریشمی هفت رنگ در نهایت لطافت
و نازکی. (برهان). بافته ای است ابریشمی
لطیف و نازک و بهمه رنگ شود. (آنندراج).
نوعی از بافتهٔ ابریشمی نازک و لطیف و سفید
و سرخ و زرد و بنفش و سیاه و رنگ دیگر.
(رشیدی). || گل عصفر که گل کاژیره باشد.
(برهان) (آنندراج). گل کاجیره و حنا.
(رشیدی). || غازه که زنان بر روی مالند و
روی را سرخ کنند. (برهان) (آنندراج). رجوع
به بهرمان شود.