معنی

[ بَ گُ ] (حامص مرکب) برگذاردن. ترتیب دادن. همهٔ اطراف و جوانب کاری را صورت تحقق بخشیدن. به تهیهٔ لوازم اسباب کاری از هر جهت قیام کردن: برگذاری مراسم حج. برگذاری مراسم جشن. و رجوع به برگزاری شود.

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.