برقوه
معنی
[ بَ ] (اِخ) شهری است در فارس بین
کورهٔ اصطخر و یزد. برقوه شهری است با
نعمت بسیار. (حدود العالم). آنرا ابرقوه و
ابرکویه هم گفته اند. یاقوت گوید اهل فارس
آنرا ورکوه خوانند یعنی روی کوه. (فرهنگ
لغات شاهنامه):
بگوید که در شهر برقوه و جَز
گر از گوهر و زرّ و دیبا و خز.فردوسی.
برفتند بازارگانان شهر
ز جَزّ و ز برقوه مردم دو بهر.فردوسی.
ز برقوه و از نامداران جَز
ببردند بسیار دیبا و خز.فردوسی.
و رجوع به ابرقو شود.