۱. بناکننده؛ سازنده. ۲. بنیانگذار؛ مؤسس.
فرهنگ فارسی عمید
(اِخ) المدنی الحنفی. محمدبن عمر از نویسندگان قرن سیزدهم هجری. او راست: سبل السلام فی حکم آباء سید الانام. (از معجم المطبوعات).
لغتنامه دهخدا
(اِخ) مردی از نسل یهودا. (از قاموس کتاب مقدس).
(اِخ) مردی از نسل جاد و یکی از شجاعان داوود بود. (از قاموس کتاب مقدس).
(اِخ) دهی از دهستان برادوست بخش صومای شهرستان ارومیه. در ۳۰ هزارگزی جنوب خاوری هشتیان در مسیر راه ارابه رو ماربیشو در دره واقع است. سکنه ۱۱۲ تن. محصول غلات و توتون. شغل اهالی زراعت و گله ...
اسم: بانی (پسر) (عربی) معنی: به وجود آورنده، عبری نام مردی از نسل جاد که از شجاعان زمان داوود ( ع ) بوده است
فرهنگ واژگان اسمها
(اِ مرکب) معمار. (ناظم الاطباء). بنا. || مصنف. مؤلف کتاب. (آنندراج).
اسم: بانیه (دختر) (عربی) (تلفظ: bāniye) (فارسی: بانیه) (انگلیسی: baniye) معنی: بنا کننده، مؤسس، بنیانگذار
اسم: بانیپال (پسر) (فارسی، آشوری) (تاریخی و کهن) (تلفظ: banipal) (فارسی: بانیپال) (انگلیسی: banipal) معنی: نام بزرگترین پادشاه آشور
(اِخ) طائفه ای از طوائف ترکمن ایران. (از جغرافیای سیاسی کیهان ص ۱۰۴).
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.