باشه انداختن
معنی
[ شَ / شِ اَ تَ ] (مص
مرکب) رها کردن باشه برشکار. پرواز دادن
باشه برای گرفتن شکار: اباقاخان را
بدیدار او شعفی تمام ظاهر شد و بوقت
مراجعت او فرمود که پیر شده ام و اگر چه
فرزندم ارغون فرزند غازان را بغایت دوست
میدارد و چون یگانه است مفارقت او نخواهد،
مرا دلخواه چنان است که او را پیش من
فرستد تا باشه و طرمتای می اندازد و
شیرالغومی آورد... (تاریخ مبارک غازانی ص
۵).