بازشناسی
معنی
[ شِ ] (حامص مرکب) یکی
از پنج مرحله ای که حافظهٔ آدمی دربارهٔ
یادآوری چیزی انجام میدهد و آن عبارت
است از تشخیص این نکته که «امر به خاطره
آمده» تعلق به گذشته دارد و نه ادراک فعلی
است و نه خیال واهی. این بازشناسی به سه
وجه صورت میگیرد: عملی، حسی، عقلی.
بازشناسی عملی عبارتست از آگاهی شخص
به مصرف اشیاء، بازشناسی حسی در صورتی
است که شخص در برابر امری حس کند که
سابقاً هم ادراکش کرده است و بازشناسی
عقلی هنگامی است که نفسانیات مختلفی که
محیط بر تذکارند، به اندازهٔ کافی صراحت
پیدا کنند و در نتیجهٔ آن صراحت، شخص
حالت فعلی ذهن خود را قطعاً منسوب به
گذشته بداند و آن را با ادراکات فعلی و
خیالات واهی فرق بگذارد. (از کتاب
علم النفس یا روانشناسی دکتر سیاسی
ص ۱۳۶).