بازجست کردن

معنی

[ جُ کَ دَ ] (مص مرکب) مطالبه. طِلاب. (منتهی الارب). || تفحص. تفتیش : چرا کار ارمن فروهشت سست؟ نکرد آن بر و بوم را بازجست.نظامی.

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.