معنی

[ اَ ] (اِ) افزار پیشه وران. (برهان قاطع) (آنندراج) (انجمن آرا). دست افزار. (آنندراج) (انجمن آرا). افزار. (فرهنگ سروری): او کمند انداخت ما را او کشید ما بدست صانع انگاز آمدیم. مولوی (از انجمن آرا) (از آنندراج). گرم درآگرم که آن گرم کار صنعت نو دارد و انگاز نو. مولوی (از فرهنگ سروری).

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.