معنی

[ اَ دَ ] (مص) تعجب کردن. (برهان قاطع) (غیاث اللغات) (هفت قلزم) (ناظم الاطباء). متعجب شدن. (ناظم الاطباء). || سخنی که از روی حیرت و تعجب گفته شود. (از انجمن آرا) (از آنندراج). || سخنی که از روی شک و ریب و آهستگی گفته شود. (از برهان قاطع) (از انجمن آرا) (از آنندراج) (از هفت قلزم). || سخن گفتن از روی شک و ریب و آهستگی. (ناظم الاطباء). سخن بشک گفتن. (شرفنامهٔ منیری) (مؤید الفضلاء) (فرهنگ سروری). || مغلق گفتن. || سست و نابکار شدن. || اندودن. (ناظم الاطباء).

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.