الفتی یزدی

معنی

[ اُ فَ یِ یَ ] (اِخ) میرحسین. شاعر قرن دهم، از مردم یزد بود. در عصر همایون پادشاه به هند رفت و از مصاحبان علیقلی خان زمان که از اکابر امرای اکبری بود گردید. وی در علوم ادبی و ریاضی دست داشت و معاصر وحشی بافقی بود. این دو بیت ازوست: مشت خاشاکیم و داریم آتشی همراه خویش دور نبود گر بسوزیم از شرار آه خویش. تا گردصفت دامن یاری نگرفتیم از پا ننشستیم و قراری نگرفتیم. و رجوع به تذکرهٔ هفت اقلیم چ هند ص ۱۸۷ و منتخب التواریخ ج ۳ ص ۱۸۹ و شمع انجمن ص ۳۲ و آتشکدهٔ یزدان صص ۲۷۴ -۲۷۵ و نتایج الافکار ص ۴۲ و الذریعه ج ۹ قسمت اول ص ۹۱ و فرهنگ سخنوران شود.

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.