معنی

[ اُ تُ شِ کَ ] (نف مرکب) کُشندهٔ شتر. درهم شکنندهٔ شتر: اشتر نادان بنادانی فروخسبد براه بی خبر باشد از آن شیری که هست اشترشکن. منوچهری.

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.