استعزاز
معنی
[ اِ تِ ] (ع مص) سخت گشتن
بیماری. سخت گردیدن بیماری بر کسی.
|| چیره شدن بر عقل کسی. || بر جای
خود ماندن و سخت گردیدن: استعز الرمل.
|| غلبه کردن بحق کسی: استعزّ فلان بحقی.
|| استعز اللََّه به؛ بمیرانید خدا او را. (منتهی
الارب).