استارباد
معنی
[ اِ ] (اِخ) استرآباد باشد و آن
شهریست مشهور. (جهانگیری). شهریست در
طبرستان مشهور به استرآباد. (برهان). گرگان
کنونی :
تا طرب و مطرب است مشرق و با مغرب است
تا یمن و یثرب است آمل و استارباد
بنشین خورشیدوار، می خور جمشیدوار
فرخ و امیدوار چون پسر کیقباد.منوچهری.
چو برخیزد ز خواب بامدادی
ز من خواهد حریر استاربادی.
(ویس و رامین).