[ اَ ژَ دی دَ ] (مص) گل و ملاط میان دو خشت و جز آن گستردن، پیوستن آن دو را. آژندیدن.
لغتنامه دهخدا
[ اِ ژَ ] (اِخ) یا اینهرد. مورخ فرانسوی. مولد منیو. وی منشی شارلمان بود و تاریخ حیات شارلمان را نوشته است. لوئی لودِبُنِر تعلیم و تربیت فرزند خویش لُتِر را بدو سپرد. (حدود ۷۷۵ -۸۴۰ م.).
= آژنگ
فرهنگ فارسی عمید
[ اَ ژَ ] (اِ) چین پیشانی و روی و اندام. (برهان) (غیاث). چین که از پیری یا غضب باشد. شکنج روی. آژنگ : اگر ز طبع روان تو راستی یابد جبین آب، کجا یابد از نسیم اژنگ. منصور شیرازی. - اژنگ بر ...
[ اُ ژِ ] (اِخ) ماری دو مُنتی ژو د گوزمان. کنتس دُتِبا، زوجهٔ ناپلئون سوم، ملکهٔ فرانسه از ۱۸۵۳ تا ۱۸۷۰ م. مولد گرُناد بسال ۱۸۲۶، وفات مادرید ۱۹۲۰ م.
[ اُ ژِ ] (اِخ) امپراطور روم. رجوع به اژن و یشتها تألیف پورداود ج ۱ ص ۴۱۴ شود.
[ ژَ ] (اِ) گوسفند یا بزی را گویند که پیش پیش گله به راه رود و بعربی کراز خوانند. (برهان قاطع). فاز. (هفت قلزم) (آنندراج). نهاز. (آنندراج). نخراز. گوسفند یا بزی که پیشاپیش گله رود. (ناظم ال ...
[ تِ ژِ ] (اِخ) نصراللََّه فلسفی در فرهنگ تاریخ تمدن قدیم فوستل دوکولانژ آرد: جبار مدینهٔ مِگارا بود که «سیلن» با دختر وی ازدواج کرد و او را در تحصیل حکومت جباری یاری نمود و بالاخره چون ف ...
← اندامگان تراژنه [زیستشناسی - ژنشناسی و زیستفنّاوری]
واژههای مصوب فرهنگستان
رگهای که قطعهای از دِنای خارجی دارد [زیستشناسی - ژنشناسی و زیستفنّاوری]
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.