ادیب نطنزی

معنی

[ اَ بِ نَ طَ ] (اِخ) سمعانی در ذیل لغت نطنزی گوید: النطنزی؛ هذه النسبة الی نطنز و هی بلدة بنواحی اصبهان. ظنی ان بینهما قریباً من عشرین فرسخاً والمشهور بالانتساب الیها ابوعبداللََّه الحسین بن ابراهیم بن احمد النطنزی الأدیب من اهل اصبهان صاحب التصانیف فی الأدب، مثل الخلاص و غیره و کان یلقب بذی اللسانین و کان حسن الشعر دقیق النظر فیه. سمع الحدیث من ابی بکر محمدبن عبداللََّه بن زبدة النصبی و ابی ذر محمدبن ابراهیم الصالحانی و ابی الفضل عبدالرحمن احمد الرازی و طبقتهم. روی لنا عنه سبطه ابوالفتح محمدبن علی النطنزی بمرو و ابوالعباس احمدبن محمد المؤذّن الأدیب باصبهان و جماعته. ذکره یحیی بن ابی عمربن مندة الحافظ فی کتاب التاریخ لاصبهان و قال: کان ادیباً فاضلاً بارعاً یلقب بذی اللسانین و کان من اهل السنة و الجماعة محباً لهم. انفق عمره علی التعلیم و مات فی المحرم سنة ۴۹۷ هـ . ق. سکن سکة ارزویه (؟) بجویباره و سبطه ابوالفتح محمدبن علی بن ابراهیم النطنزی افضل من بخراسان و العراق فی اللغة و الادب و القیام بصنعة الشعر. قدم علینا مرو سنة ۲۱ و قرأت علیه طرفاً صالحاً من الادب و استفدت منه و اغرفت من بحره، ثم لقیته بهمدان، ثم قدم علینا بغداد، غیر مرّة فی مدّة مقامی بها و مالقیته الاّ و کتبت عنه و اقتبست منه سمع باصبهان اباسعید المطرز و اباعلی الحدّاد و غانم بن ابی نصر البرمی [البرجی (؟)] و ببغداد اباالقاسم بن بیان الرزاز و اباعلی بن نبهات [نبهان (؟)] الکاتب و طبقتهم سمعت منه اجزاء بمرو من الحدیث و کانت ولادته ۴۸ باصبهان. انشدنی ابوالفتح النطنزی لنفسه و کتب لی بخطه:غ ان ترانی غریب بعد ریاش غ بجمال السیوف حین نشام غ و اختصار الحضور فی البیض (؟)غ و کذا صحةالجفون السقام.غ و منها [ای من النطنز] ابوعبداللََّه الحسین بن ابراهیم یلقب ذاللسانین لحسن نظمه و نثره بالعربیة و العجمیة. سمع اصحاب ابی الشیخ الحافظ و عنه حفیده ابوالفتح محمدبن علی بن الحسین النطنزیان الأدیبان. مات ابوالفتح سنة ۴۹۷ و له ترجمة واسعة فی ذیل البنداری علی تاریخ الخطیب. (تاج العروس). او راست: کتاب دستور اللغة در لغت عربی مترجم به فارسی و کتاب الخلاص فی اللغة.غ

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.