احدل
معنی
[ اَ دَ ] (ع ص) مردی که یک دوش
وی افراخته تر باشد از دیگر. (منتهی الارب).
آنکه یک دوشش افراشته تر باشد از دیگر.
(تاج المصادر) (زوزنی). یک دوش بالیده.
(مهذب الاسماء). || مردی که کتف و
گردن وی بسوی سینه بیرون آمده باشد.
(منتهی الارب). || مرد کژگردن.
گردن کج. || یک خایه. || بر یک
جانب راه رونده. || چپه دست. آنکه با
دست چپ بهتر و بیشتر کار کند. ج، حُدل.
(منتهی الارب).