معنی

[ اِ تِ ] (ع مص) به حجاز درآمدن. (منتهی الارب). به حجاز رفتن. (تاج المصادر). || فراهم گردیدن. مجتمع شدن. (منتهی الارب). || در نیفهٔ شلوار گرفتن چیزی را. (منتهی الارب). || احتجاز به اِزار؛ بر میان بستن ازار را. (منتهی الارب). ازار بر میان بستن. (تاج المصادر). || فوطه بر میان بستن.

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.