معنی

[ اِ ] (ع مص) احباض حق؛ باطل کردن آن. ربودن حق. (منتهی الارب). حق کسی را باطل کردن. (تاج المصادر). || احباض رکیة؛ پاک کاویدن چاه را که در وی هیچ آب نماند. (منتهی الارب). آب چاه کشیدن چنانکه در آن هیچ آب نماند. || احباض سهم؛ نگذرانیدن تیر را از نشانه و خطا کردن. (منتهی الارب). تیر از آماج نگذرانیدن. تیر در پیش تیرانداز افتیدن. (تاج المصادر).

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.