[ اَتْ یْ ] (ع مص) آمدن. (زوزنی) (تاج المصادر بیهقی). اتیان. || کردن کاری را: اتی الامر. || هلاک کردن: اتی علیه الدهر؛ هلاک کرد او را زمانه. || آرمیدن با زن: اتی المرأةَ. و به این ...
لغتنامه دهخدا
[ اَتْ ] (ع اِ) جِ تیه.
[ اَ یَ ] (ع ن تف) رام تر. منقادتر. - امثال: اتیس من تیوس تویت؛ قال حمزة هذا مثل حکاه محمدبن حبیب و لم یذکر فی ایّ موضع یجب ان یوضع و تویت قبیلة من قبائل قریش و هو تویت بن حبیب بن اسدبن ...
[ اُ تَ شَ ] (ع ص) مردی از قوم که تباه عقل و ضعیف باشد و حرب کردن نتواند. (منتهی الارب).
اسم: آتیق (پسر) (ترکی) (تلفظ: atigh) (فارسی: آتیق) (انگلیسی: atigh) معنی: جسور و دلیر، مشهور، نیرومند
فرهنگ واژگان اسمها
[ اِ یِ ] (اِخ) یا استین. نام خاندانی است در فرانسه و از این خاندان علمای بسیار برخاسته اند. سر و رئیس این خاندان در ۱۴۶۰ م. بپاریس متولد شده و در ۱۵۲۱ وفات کرده است و نام او هانری اتین اس ...
[ اِ یِ ] (اِخ) نام نُه تن از پاپهای مسیحی: اتین اول، پاپ از سال ۲۵۴ تا ۲۵۷ م. ذکران وی دوم اوت است. اتین دوم، از سال ۷۵۲ تا ۷۵۷ م. پاپ بوده و از پپن لوبرف، متحد خویش در جنگ برعلیه استو ...
[ اِ یِ ] (اِخ) نام چهار تن از پادشاهان هُنگری: اتین اول (سَن...)، پادشاه هنگری (۹۹۷ - ۱۰۳۸ م.). او بترویج و انتشار دین مسیح در مملکت خویش یاری کرد. ذکران مخصوص وی بیستم ماه اوت است. اتین ...
(اِ کِ) [ فر. ] (اِ.)۱- برچسب.۲- رسوم، تشریفات.
فرهنگ فارسی معین
بهانما، برچسب، ارزش نما
فرهنگ واژههای سره
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.