[ اَ بو یَ ] (اِخ) ابن زیزی. در
نفحات آمده است: شیخ الاسلام گفت که شیخ
ابوعبداللََّه خفیف گوید که با ابن زیزی در
سماعی حاضر شدم و قوال این بیت میخواند:
لو اسندت میتاً الی هجرها
عاش و لم ینقل الی القبر.
وقت ابن زیزی خوش شد دستها از پس پشت
بر زمین نهاد و سینه برافراشت و چشم بر
آسمان دوخت و میگفت بگوی واللََّه که غیر
من کس نمی شنود ناگاه خون از رگهای وی
بگشاد که پنداشتی از آنجا فصد کرده اند و
همچنان بود تا بیهوش بیفتاد ویرا بگرفتند و
خونها بشستند. رجوع به نفحات الانس جامی
چ هند ص ۸۶ و ۸۷ شود.