ابوعبدالرحمن

معنی

[ اَ عَ دِرْ رَ ما ] (اِخ) سلمی. نیشابوری. محمدبن حسین بن محمدبن موسی. نبیرهٔ دختری ابوعمروبن نجید. محدث صوفی. او در سایر فنون ادب صاحب مهارت بود. و در تاریخ یافعی و هم در فتوحات مکی بباب شصت و یکم ذکر او آمده است. مولد و منشأ او در نیمهٔ دویم مائهٔ چهارم به نیشابور بود وی در طریقت شاگرد ابوالقاسم نصرآبادی و ابوالقاسم مرید شبلی است. و نیز درک صحبت جدّ خویش ابوعمرو و اصمّ کرده است و علاوه بر تفسیر نزدیک صد تألیف دارد. و ابوسعید ابوالخیر پس از وفات پیر ابوالفضل سرخسی به خدمت سلمی پیوست و خرقه از دست او پوشید. و از جملهٔ کتب اوست: کتاب طبقات الصوفیه موسوم به تاریخ اهل الصفوه. در این کتاب ذکر بیش از ۵۵۰ تن از مشایخ تصوف را آورده است. کتاب سنن الصوفیة در احوال شیوخ متصوفه. کتاب حقایق در تفسیر و آن مختصر است. کتاب آداب الصوفیه. کتاب آداب التعازی. کتابی در امثال قرآن. و جزئی در حدیث. وفات وی به نیشابور در سنهٔ ۴۱۲ هـ . ق. بود. و هم بدان شهر مدفون است.

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.