ابوذر بوزجانی
معنی
[ اَ ذَ رِ زَ ] (اِخ) یکی از
اعاظم مشایخ متقدمین. شرح حال او در
نفحات الانس جامی آمده است و این قطعه
از اوست:
تو بعلم ازل مرا دیدی
دیدی آنگه بعیب بخْریدی
تو بعلم آن و من بعیب همان
رد مکن آنچه خود پسندیدی.
و از اشعار عربی اوست:
یعرفنا من کان من جنسنا
و سائر الناس لنا منکر.
گویند وقتی سبکتکین بدیدار او شد و
وصیت خواست شیخ گفت: با دشمن مدارا
کن و با دوست به رأفت باش، عیب کس بر
زبان میار، از سیاست خائن درمگذر، خرد
را بر بزرگ مگمار و همواره خالق خود را
حاضر و ناظر دان. ظاهراً مرگ او در اواخر
مائهٔ چهارم هجری بوده است. رجوع به نامهٔ
دانشوران ج ۲ ص ۳۸۷ شود.