معنی

[ اِ نُ مَ ثَ ] (اِخ) کمال الدین میثم بن علی بن میثم بحرانی. یکی از فضلای علما و متکلمین ماهر. وفات او به سال ۶۷۹ هـ . ق. ابن طاوس سید عبدالکریم بن احمد و نیز مفیدالدین بن جهم از او روایت کنند. و خواجهٔ طوسی علیه الرحمه او را به تبحر در حکمت و کلام می ستاید و شریف جرجانی بجلالت قدر او معترف است و صدرالدین محمد شیرازی حکیم مشهور در حاشیهٔ تجرید از او بسیار نقل کند و شرح نهج البلاغه که در چند مجلد به نام خواجه عطاملک جوینی کرده است از تبرز او در تمام فنون اسلامی و ادبی و حکمی و اسرار عرفانی حکایت می کند. او در بادی عمر در بحرین بود و منزوی و معتزل میزیست تا آنگاه که علمای حله و عراق در نامه ای که بدو نوشتند از اعتزال و انزوای او گله کردند و او در جواب این نامه سفری به عراق و پس از زیارت عتبات ائمهٔ معصومین علمای عراق را دیدار کرد. علاوه بر شرح نهج البلاغهٔ سابق الذکر که به نام شرح کبیر معروف است دو شرح دیگر یکی متوسط و دیگری صغیر دارد. و کتاب اشارات تألیف استاد خویش علی بن سلیمان بحرانی را نیز شرح کرده است. و کتاب دیگر او قواعد المرام در علم کلام است که در ۶۷۶ بپایان رسانیده و کتاب معراج سماوی و رساله ای در وحی و الهام و کتابی به نام البحر الخضم و شرح المأة کلمه و کتاب النجاة فی القیامة فی تحقیق الامامة و کتاب استقصاء النظر فی امامة الائمة الاثنی عشر. قبر او در بلاد بحرین در قریه ای موسوم به حلتا یکی از قراء ثلاثهٔ ماحوز است. و بعضی مدفن او را در نواحی عراق گفته اند.

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.