معنی

[ لِ کَ ] (اِخ) طبقه ای از ملوک شرق ایران از نژاد غوریان که از ۶۴۳ تا ۷۹۱ هـ .ق . حکومت رانده اند و پای تخت آنان هرات بود. سرسلسلهٔ این دودمان شمس الدین محمد دخترزادهٔ ملک رکن الدین، و او بزمان جدّ خویش رکن الدین یکی از سران سپاه و از مقربین چنگیز بود (۶۴۳-۶۷۶)، و پس از او رکن الدین کهین پسر شمس الدین محمد بجای او نشست (۶۷۷-۷۰۵)، و بعد از رکن الدین کهین پسر او فخرالدین بمقام پدر رسید (۷۰۵-۷۰۶)، چهارمین فرمانروای این سلسله غیاث الدین پسر فخرالدین است (۷۰۷-۷۲۹)، و پنجمین آنان شمس الدین محمد (۷۲۹-۷۳۰)، ششمین ملک حافظ (۷۳۰ -۷۳۲)، و هفتمین این دوده معزالدین حسین است (۷۳۲-۷۷۱)، و پس از او پسرش غیاث الدین جای پدر گرفت (۷۷۱-۷۸۳)، و او را امیرتیمور گورکان مغلوب کرده و با پسر بماوراءالنهر فرستاد و در آنجا در ۷۸۷ بامر او بقتل رسیدند و سلسلهٔ آل کرت منقرض گردید.

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.