معنی

[ نَ / نِ ] (اِ مرکب) آلگونه. گلگونه. سرخی باشد که زنان در روی مالند زینت را. غازه. سرخی. سرخاب : آن بناگوش لعلگون گوئی برنهاده ست آلغونه بسیم.شهید. رو که را در نبرد گردد زرد سرخ رویش به آلغونه کنند.منجیک. || در بعض فرهنگها باین کلمه معنی آمیخته نیز داده اند.

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.