معنی

[ لِ لِ ] (اِخ) منسوب به غالب بن قهر، یکی از اجداد رسول صلوات اللََّه علیه یا منسوب به بنی الادرم بن غالب : من [ حلیمه، بنت ابی ذویب السعدیه دایگان رسول صلوات اللََّه علیه ] تَرسان برِ عبدالمطلب شدم، چون مرا بدان حال بدید گفت چه بود، شغلی رسید؟ گفتم شغلی و چه شغلی! گفت مگر پسرت گم شد؟ گفتم نعم. او را ظن شد که مگر قریش او را بکشتند، شمشیر برکشید و خشمناک بیرون آمد، بانگ کرد یا آل غالب و ایشان اندر جاهلیت چنین گفتندی، درساعت همه جمع شدند. (تاریخ سیستان).

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.