یکتا، خال، تکخال، تک
فرهنگ واژههای سره
(ع اِ) حیوانی که پوست و موئی نرم دارد و از آن پوستین کنند و نوک دم آن سیاه است. قاقم. || فنک. فنه. فرسان. (زمخشری).
لغتنامه دهخدا
(فرانسوی، اِ) قسمی بازی و قمار با اوراقی مخصوص که شکل خال و شاه و بی بی و سرباز و لکات بر آن است. || تک خال. ورق قمار که یک خال بر آن باشد. - چهار شاهش به چهار آس خوردن؛ به قویتر از خود ...
(اِخ) نام قومی از ایرانیان، ساکن قفقاز مرکزی. زبان این مردم لهجه ای از فارسی است و ایشان را ایرُن و اِس و اُسِت نیز نامند. و آنان مردمی قوی با مویهای خرمائی و چشمهای آسمانگونه باشند و در ...
(س ِ) (اِمر.) آسی که با نیروی باد کار میکند. بادآس.
فرهنگ فارسی معین
[ سِ بَ رْ ری ] (ترکیب وصفی، اِ مرکب) مورْد برّی. مقابل آس بستانی. مورْد اسپرم. برگ آن از آس بستانی زردتر و عریض تر و طرف او تند شبیه بسنان و چوب او صلب تر و بالای آن کمتر از ذرعی. ثمرش ب ...
خراس
(سُ) (ص.) (عا.) لات و لوت، مفلس، بینوا.
مخلوطی که از آسیا کردن رزین و حلاّل و رنگدانه و افزودنیها بهدست میآید و از آن برای ساخت مادۀ پوششی رنگدانهدار استفاده میکنند [مهندسی بسپار ـ علوم و ...
واژههای مصوب فرهنگستان
[ کَ / کِ ] (اِ مرکب) مورْد، یا گیاهی شبیه بکف دست و در طب بکار است و در اعمال قویتر از برگ و ثمر مورْد است.
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.