معنی

[ بِ خِ ] (ترکیب اضافی، اِ مرکب) آب زندگانی، و مجازاً علم لدنّی. (برهان): در کلک تو سرّ غیب مضمر در لفظ تو آب خضر مدغم. کمال الدین اصفهانی.

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.