سومین صورت فلکی کوچک در آسمان شمالی (northern sky) و نزدیک به مثلث بزرگ تابستانی که به شکل تیرِ ازکمانرهاشده تصور میشود
[ سُ هُ ] (ع اِ) خطوط شعاع. || تشنگی. || حرارت. سخت. || مردمان عاقل و حکیم. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء).
لغتنامه دهخدا
[ سُ مَ ] (ع اِ) خویشی. قرابت. (منتهی الارب). خویشی. (دهار). || نصیب. (منتهی الارب). بهره. (دهار).
[ سَ ] (ص مرکب) خوفناک. ترسناک. ترس آور: یکی سهمگین کار دارم بزرگ کز آن خیره گردد دو چشم سترک. فردوسی. ز زابلستان رستم آید بجنگ زیانی بود سهمگین زین درنگ.فردوسی. تیر بر پیل آزماید تیغ بر ...
ترسیدن؛ بیم داشتن.
فرهنگ فارسی عمید
[ سَ دَ ] (مص) ترسیدن. هراسیدن. ترس داشتن. (ناظم الاطباء). ترسیدن. (آنندراج): ابرهه بسهمید از آن سخن و شگفت آمدش لفظ عبدالمطلب و بفرمود تا شتران را بازدادند. (مجمل التواریخ و القصص).
حداقل رأی لازم برای بهدست آوردن یک کرسی نمایندگی در یک حوزۀ انتخاباتی چندحزبی که با تقسیم «شمار رأیهای دادهشده» بر «شمار کرسیهای موجود + یک» محاسبه میشود [علوم ...
واژههای مصوب فرهنگستان
بهره
فرهنگ واژههای سره
اصلی که براساس آن باید تعداد یا درصد مشخصی از اعضای هر نهاد یا هیئتی به زنان اختصاص یابد [مطالعات زنان]
مقداری پیشایندی برای جبران تغییرات احتمالی در ارزش پیشبینیشدۀ هزینهها یا برنامۀ زمانبندی [مدیریت - مدیریت پروژه]
جدولی که مأخذ و مبنای تهیۀ وسایل مورد نیاز مؤسسههای فرهنگی و آموزشی و اداری سازمانهای نظامی است [علوم نظامی]
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.