وزن [فیزیک]
سنگینی، نزن، سنگ وزنه، چیز سنگین، بار کردن، سنگین کردن سایر معانی: وزن، وزنه، سنگ، بار، پر وزنی، کندی و سنگینی، نفوذ، اثر، حیثیت، اهمیت، ارزش، مهندی، (سازگان یا سیستم) اوزان، (طبقه بندی وزن ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[شیمی] میانگین وزنی درجه بسپارش
[شیمی] میانگین وزنی وزن مولکولی [نساجی] جرم مولکولی متوسط وزنی
فشارنگار وزنی [علوم جَوّ] فشارسنج وزنی ثبّات
واژههای مصوب فرهنگستان
[آب و خاک] جونگار وزنی
[زمین شناسی] اریبی وزن [آمار] اریبی وزن
[نساجی] جعبه توزین الیاف
[زمین شناسی] وزنه اندازی - روشی که در پی جویی لرزه ای استفاده می شود که در آن، یک وزنه سنگین برای ساختن امواج لرزه ای انداخته می شود. - نیز ببینید: Thumper.
نوسان وزن [تغذیه] کاهش و افزایش متناوب وزن که عموما در نتیجۀ بیماری خصوصا بیماریهای تیروئیدی رخ میدهد
وزنه برداری، هالتر
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.