ریزابه [زمینشناسی]
شاخه، انشعاب، خراج گذار، خراجگزار، فرعی، تابع سایر معانی: جزیه دهنده، گزیت دهنده، ساو پرداز، (رودی که به رود دیگری می ریزد) شاخابه، رود شاخه، رود فرعی، ریزابه، خراجی، ساوی، وابسته به خراج و ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[زمین شناسی] شاخابه موخر، رود یازو.
پخش کننده، شعبه رود، توزیعی، انشعابی سایر معانی: (شاخه ای که از رودخانه جدا می شود و دوباره به آن برنمی گردد) شاخابه، پخشابه [عمران و معماری] رودشاخه [زمین شناسی] مجرای پخش آب، رود فرعی، شاخ ...
[زمین شناسی] یخسار شاخابه ای هر جریان یا زبانه یخ که به خارج بخش پائینی یک یخچال جریان می یابد – پایانه فرعی یا خروجی یک یخچال توده ای. مقایسه شود با : یخچال خروجی – نیز ببینید :glacial lobe ...
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.