انتقال [علوم سلامت]
ارسال، سخن پراکنی، مخابره، انتقال، سرایت، عبور، فرا فرستی سایر معانی: واگیری، (رادیو و غیره) پخش، ترا گسیل، ترا گسیلش، پراکنش، (مکانیک) جعبه دنده، دستگاه انتقال نیرو، زور رسانی، اسبابی که بو ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
واپایشگر جعبهدنده خودکار [قطعات و اجزای خودرو] وسیلهای الکترونیکی که براساس تغییرات دور و گشتاور و بار وارد بر موتور و سرعت خودرو و نیز فرمانهای دریافتی از راننده وضعیت جعب ...
واژههای مصوب فرهنگستان
[برق و الکترونیک] میکروسکوپ ارسال الکترونی میکروسکوپی که در آن به جای نور مرئی در میکروسکوپ معمولی از باریکه های الکترونی استفاده می شود . باریکه های الکترونی با پیچکهای الکترومغناطیسی ساخته ...
خطای مخابره
[برق و الکترونیک] پیکر بندی انتقال
[شیمی] شبکه عبور [برق و الکترونیک] توری ارسال توری پراش ساخته شده روی پایه شفاف به طوری که تابش به جای منعکس شدن از روی آن از توری عبور کند.
[عمران و معماری] طول انتقال
[برق و الکترونیک] سطح انتقال نسبت توان سیگنال در هر نقطه در سیستم انتقال به توان سیگنال در بعضی نقاط سیستم که به عنوان مرجع انتخاب شده اند و برحسب دسی بل بیان می شود بالاتر یا پایین تراز این ...
[برق و الکترونیک] تلفات انتقال 1. نسبت توان در یک نقطه از سیستم انتقال به توان در نقطه ای دورتر در امتداد خط انتاقل، که معمولاً بر حسب دسی بل بیان میشود . 2. توان حقیقی که در انتقال سیگنال ا ...
[برق و الکترونیک] ماتریس انتقال
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.