خالی [گردشگری و جهانگردی]
بی کار، خالی، اشغال نشده، بی متصدی، بلاتصدی سایر معانی: تهی، ونگ، تهیک، فارغ، (وقت) آزاد، گنگ، بی بیان، بدون حالت، بی خیال، منگ، ابله، بی خرد، تهی مغز [ریاضیات] خالی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.