انتقال [فیزیک]
تفسیر، برگردان، انقال، ترجمه، پچواک، حرکت انتقالی سایر معانی: ترجمان (ترگمان)، یچواک، یچوه، ویچار [شیمی] انتقال [عمران و معماری] انتقال [کامپیوتر] انتقال، ترجمه [برق و الکترونیک] انتقال، ترج ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[ریاضیات] از لحاظ انتقال هم واریانس
[ریاضیات] تابع ترجمه
[ریاضیات] مدل انتقال
[ریاضیات] تغییر مبدأ، انتقال مبداء
[معدن] لغزش انتقالی (مکانیک سنگ)
انتقالی [فیزیک] ویژگی مربوط به انتقال
واژههای مصوب فرهنگستان
انرژی انتقالی [فیزیک] انرژی جنبشی ناچرخشی جسم یا سامانه که برابر است با نصف حاصلضرب جرم در مجذور سرعت مرکز جرم
[شیمی] حرکت انتقالی [عمران و معماری] حرکت انتقالی
[عمران و معماری] ناحیه گذرا
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.