نمایش [هنرهای نمایشی]
تاتر، تماشاخانه، تئاتر، تالار سخنرانی، بازیگر خانه سایر معانی: theater تئاتر
دیکشنری انگلیسی به فارسی
محیط راهبردی صحنه [علوم نظامی] منطقۀ جغرافیایی مشخص زمین یا دریا و فضای بالای آن که در آن عملیات راهبردی اجرا میشود
واژههای مصوب فرهنگستان
آمفی تئاتر، عرصه ی کارزار، میدان نبرد، صحنه، (در سالن تئاتر) بالکن فوقانی، (در دانشکده های پزشکی و بیمارستان ها) سالن کنفرانس
تالار پلکانی [هنرهای نمایشی] مکانی نسبتا بزرگ برای برگزاری جلسات درس گروهی و سخنرانی در مراکز آموزشی|||متـ . تالار 1
نانمایش [هنرهای نمایشی] نمایشی که تقریبا تمامی معیارهای نمایش سنتی بهویژه قهرمان سنتی را نفی میکند
تغییر مهیج وناگهانی نمایش
[سینما] سالن صدابرداری
نمایش حماسی [هنرهای نمایشی] سبکی نمایشی که اروین پیسکاتور و برتولت برشت با اهداف سیاسیـآموزشی در دهۀ بیست ابداع کردند و هدف آن برانگیختن قوای عقلانی انسان است تا متأثر کردن احساس ...
صحنۀ عملیات چندملیتی [علوم نظامی] منطقهای جغرافیایی از جنگ که فرمانده رزمی برای اجرای مأموریت یا پشتیبانی ویژه تعیین میکند؛ این منطقه با توجه به نیروهای مختلف جنگ انتخاب می ...
نمایشگاه عمل جراحی
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.